کم سواد بدتر از بی سودا
سواد چیزی بسیار مهم و حیاتی در عصر حاضر است. سواد انواعی دارد و فقط مختص خواندن و نوشتن و دانشگاه رفتن نیست، از ابعاد سواد میتوان به سواد فرهنگی، سواد اجتماعی، سواد معاشرت، هنری و. اشاره کرد.
کمسوادی و بیسوادی در این عرصهها منجر به کم شعوری و پدیده کج فهمی میشود که هر کدام خودشان داستانی دارند.
یادم میآید یک بنده خدایی که خدا رحمتش کند گفت" کم سواد بدتر از بی سواد است" این جمله مرا آنقدر به ژرفای فکر و ذهن فرو برد که مجبور شدم دست به قلم شوم و برایتان کلامی بنویسم.
امروزه شاهدیم که افرادی به دانستههای اندک و کم خود میبالند که دانستهای اشخاص دیگر را اصلاً به حساب نمیآورند و خود را علامه دهر میدانند؛ این افراد تعصب شدیدی بر روی دانش ناچیز خود دارند و خود را خیلی باسواد تحویل گرفتهاند و اگر حق هم با شما باشند باز هم میگویند حق با ماست.
چون فلان چیز را میدانیم« اما نصفه نیمه » این افراد به هیچ صراطی مستقیم نمیشوند و از لجبازترین آدمهای روزگاراند و به هیچ وجه مایل نیستند که دانش جدید را به مثقال علومی که دارند بفزایند. پیامبر خدا میفرماید: داناترین مردم کسی است که دانش مردم را به دانش خود بیفزاید. اما این افراد در این حد لجبازاند که حتی اگر حدیثی را از دهان فردی مانند من و شما بشنود شروع به انکار کردن آن میکنند، چون این افراد جهان و دنیا را در حد همان چند خطی که آموختهاند خلاصه می کنند و از علم بیکران الهی چیزی نمیدانند و خود را از داناترین علما میدانند و فقط یاد گرفتهاند که سخن دیگران را نقض کنند.
با این اوصاف سر و کله زدن با یک بیسواد آسانتر از یک کم سواد است از من به شما نصیحت که در مقابل این معیوب العلوم فقط و فقط سکوت را اختیار کرده چنانکه پیامبر اعظم(ص) میفرماید: « سکوت طلاست و سخن نقره ».
برای اینکه جز این گروه ضعفای علمی قرار نگیرید آجزانه از شما درخواست میکنم یا اصلاً کتاب نخوانید یا اینکه بسیار کتاب بخوانید اگر خدای نکرده خدای نکرده کتاب کمی بخوانید به همین فاجعه نامبرده مبتلا میشوید.